ارزش دوست

 فروغی چه زیبا میگفت: اگر یاد کسی هستیم،این هنر اوست،نه هنر ما...!

چقدر زيباست كسی را دوست  بداريم
نه برای نياز...
نه از روی اجبار...
و نه از روی تنهايی...
فقط برای اينكه
" ارزشش را دارد"...
 

 شکوه ِ دنیا همچون دایره ای بر روی آب است

که هر زمان بر پهنای خود می افزاید
و در منتهای بزرگی هیچ می شود.

 ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ

ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺻﻼ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻫﺴﺖ ﺍﻣﺎ ..
ﺑﺮﺍﯼ ﺳﮑﻮﺕ ...
ﻭ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﻧﺪ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﺳﺮ ﺷﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﮊﻩ ﻭﺍژﻩ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﻟﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﺪﺍ،
ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﻔﻬﻤﺎﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺮﺳﺪ
ﺗﻮ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ؟ !
ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﻟﻢ ﻭﻟﯽ ..
ﺟﺰ ﺗﻮ ﺣﺮﻑ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...

 لبخند بزن! بدون انتظاره پاسخی از دنیا! وبدان ک دنیا روزی آنقدرشرمنده میشود ک ب جای پاسخ ب لبخندهایت با تمام سازهایت میرقصد(دکترشریعتی)l

 گاهی باید ساکت شوید غرورتان را ببلعید و بپذیرید که اشتباه کرده اید .این تسلیم شدن نیست یعنی بزرگ شدن.....

 زندگی کوتاه است ، لذت ببرید 

عشق کمیاب است ، از دستش ندهید 
خشم بد است ، رهایش کنید 
ترس قاتل ذهن است ، شکستش دهید 
خاطرات شیرینند ، قدرشان را بدانید

 زندگی بافتن یک قالیست 

نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی 
نقشه را اوست که تعیین کرده 
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین 
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند

 دیگران را ببخش نه بخاطر اینکه لایق بخششند ؛به خاطر اینکه تو لایق آرامشی

 روزی از دانشمندی ریاضیدان ، نظرش را درباره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت : اگر زن یا مرد دارای اخلاق باشد ؛نمره ی یک میدهم ، اگر دارای زیبایی هم باشد یک صفر جلوی عدد یک می گذارم ، اگر پول هم داشته باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 10 میگذارم ، اگر دارای اصل و نسب هم باشد یک صفر دیگر جلوی عدد 100 میگذارم ، ولی اگر زمانی عدد 1 رفت »اخلاق« چیزی به صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ است و آن انسان هیچ ارزشی ندارد .

 کوچیک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم .اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم ...

کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود 
کاش همون کودکی بودیم که حرفهاش رو از نگاهش می توان خوند ...
کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم .
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود ...

 درد یک پنچره را پنجره ها میفهمند   

معنی کورشدن را گره ها میفهمند

سخت است بالا بروی ساده بیایی پایین 

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند 
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن 
چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند

 چه حس قشنگه وقتی میشی محرم دل یکی ...یکی که بهش اعتماد داری...بهت اعتماد داره ...از دلتنگی هاش برات میگه..از دلتنگی هات براش میگی ...آروم میشه ...آروم میشی ...حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ...این حس مثل   قطره های باران پاکه...!!

 مهربان باش و به هر کس میرسی لبخند بزن

تو نمیدانی به آدمها چه میگذرد
شاید لبخندت برایشان مانند گنجی ارزشمند باشد
و آنها بیشتر به لبخندت محتاج باشند.

 زندگی زیباست تماشایی است

چرا زیبا نمی بینیم؟
چرا گاهی به پای این همه خوبی نمیشینیم؟
چرا با هم نمیخندیم؟
مگر دنیا چه کم دارد؟
ببین این آسمان آبی است..
ببین دنیای ما آکنده از پاکی است
و خوبی تا ابد پاینده می ماند
تو باور کن
همین کافی است...

 دختر دانش آموز صورتی زشت داشت .دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره ... روز اولی که به مدرسه ما آمد ، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبا رو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت .او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید : میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟!                                     یک دفعه کلاس از خنده ترکید ...    بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول ، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند : اما عزیزم ، بر عکس من ، تو زیبا و جذاب هستی ... او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند ... او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود :به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعا به حرف هایش ایمان داشت و دقیقا به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد . ذات خداوند اقتضای آن را دارد که به هر موجودی بیش از آنچه عیب می دهد ، کارایی و نقاط مثبت بدهد . پس با نگرش مثبت به دیگران نگاه کنیم تا نیمه پر و نقاط مثبت آنان را ببینیم. یادمان نرود که با نگرش منفی می توان در کامل ترین افراد هزاران نقص پیدا کرد .

 دست همیشه برای زدن نیست کار دست همیشه مشت شدن نیست دست که فقط برای این کار ها نیست گاهی دست میبخشد نوازش میکند ، احساس را منتقل میکند گاهی چشمها به سوی دست توست دستت را دست کم نگیر ...

 کاش می شد 

تمام داستان های دنیا را
از دهان تو بشنوم !
تمام عاشقانه های دنیا را 
تو برایم تکرار کنی !
اصلا هر چه تو بگویی زیباست !
می دانی 
کاش می توانستم 
با تمام وجود 
صدایت را در آغوش بگیرم !

 حرف نزن 

حرفهایت قیمتیست 
اندازه ی تمام نشنیدن ها ....
 
 
 
 

 بهترین بخشش آن است که منتظر تشکر نباشی ، بهترین عادت آن است که همیشه در سلام پیش دستی کنی . بهترین خصلت آن است که هیچ کس را نرنجانی . بهترین خداحافظی آن است که حتما سلامی در پی داشته باشی. بهترین قدردانی آن است که در عمل باشد نه بر زبان . بهترین هدیه آن است که بدون توجه به ارزش آن و با عشق خالص اهدا شود ، بهترین حادثه آن است که زندگی تو را متحول کند ، بهترین منظره آن است که صورتی را با اشک شوق ببینی ، بهترین انسان آن است که به مصلحت خدا معتقد باشد و بداند آن چه برای او.پیش آمده یا پیش خواهد آمد به صلاح خود اوست و این را فقط خدا می داند و بس ....

 زندگی معلم بزرگی است... :

 

زندگی می آموزد که شتاب نکنى.

 

زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی وقتی

دریافتشان می کنی می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده

شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز شده است.

 

زندگی می آموزد از دست دادن آنقدر هم که فکر می کنی سخت نیست.

 

زندگی می آموزد همه لحظات تبدیل به خاطراتی شیرین می شوند

 بعدا که می گذری و تو در آن لحظه

بی تابی می کردی و این را نمی دانستی.

 

زندگی می آموزد آنها که از تلخی ها می گریزند شیرینی ها را نخواهند

چشید و آنها که از سختی ها می ترسند به آسودگی نخواهند رسید.

 

زندگی می آموزد گذشت و مهربانی شیرین است.

 

زندگی می آموزد آنکه کام دیگران را تلخ می کند غیر ممکن است

کام خودش شیرین باشد

 

زندگی می آموزد سادگی زیباتر است.

 

زندگی می آموزد بار بر دوش دیگران نهادن، شانه های خودت را

 سنگین می کند و بار از دوش دیگران برداشتن،

 خودت را سبکبار می کند.

 

 

می بینی زندگی چه پیداست. ؟؟؟

 

کاش از چشمه زندگی فرار نکنی و لختی کنارش بنشینی.

 

کاش از آنها نباشی که مهمند و به هرکس می رسند می گویند وقت ندارم.

 از آنها نباشی که سلام دیگران را نمی شنود و لبخندشان را نمی بیند.

 جملات زيبايي از پيامبر اكرم (صلي الله )

«خوارترین مردم کسی است که مردم را خوار شمارد.»

«شجاع‏ترین مردم آن کس است که بر هوس خویش تسلط یابد»

«بهترین کسب‏ها آن است که مرد با دست خود کار کند.»

«بهترین اقسام ایمان آن است که بدانی هر جا هستی خدا با تست.»

«لذت حسود از همه کس کمتر است.»

«خدایا مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوی عزیز کن و به عافیت زیبایی ده.»

«ناتوان‏ترین مردم کسی است که از دعا ناتوان باشد.»

«پشیمان‏تر از همه مردم در روز قیامت، مردی است که آخرت خود را به دنیای دیگری فروخته است.»

«تواضع مایه بزرگی است، تواضع کنید تا خدا شما را بزرگ کند.»

«صدقه موجب فزونی مال است، صدقه دهید تا خدا مالتان را زیاد کند.»

«صدقه خشم خداوند را فرو می‏نشاند و از مرگ بد جلوگیری می‏کند.»

«خداوند به وسیله نیکی با پدر و مادر عمر انسان را زیاد می‏کند.»

«نخستین چیزی که به حساب آن می‏رسند نماز است.»

«از لجاجت بپرهیز که آغازش جهالت است و انجامش ندامت.»

«از یار بد بپرهیز که ترا به او شناسند.»

«استغفار وسیله محو گناهان است.»

«دروغ روزی را کاهش می‏دهد.»

«با پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان با شما نیکی کنند.»

«پرخوری دل را سخت می‏کند.»

«سحرخیز باشید، زیرا سحرخیزی مایه برکت است.»

«کمال نیکی آن است که در نهان همان کنی که در آشکار انجام می‏دهی.»

«به یکدیگر هدیه بدهید تا رشته محبتتان استوار شود زیرا هدیه موجب افزایش محبت می‏گردد و کینه و کدورت را از میان می‏برد.»

«توبه از گناه این است که دیگر مرتکب آن نشوی.»

«گشاده‏رویی کینه را می‏برد.»

«بهشت با ناملایمات قرین است و جهنم با خواستنی‏ها همراه است.»

«صدقه گناه را از بین می‏برد، چنانکه آب آتش را خاموش می‏کند.»

«حیا ،مایه زینت است.»

«تقوا ،مایه بزرگی است.»

«بهترین برادران شما کسانی هستند که عیوبتان را به شما آشکارا بگویند.»


 

آدمی بد کار به هنگام مرگ فرشته ای را ديد که نزديك در دروازه های جهنم ايستاده بود.

 فرشته ای به او گفت:" يک کار خوب در زندگيت انجام داده ای و همان به تو کمک خواهد کرد. خوب فکر کن  و بگو آن کار خوب چه بوده؟!"

 مرد به ياد آورد که يک بار هنگامی که در جنگل مشغول رفتن بود عنکبوتی را سر راهش ديد و برای آنکه آن را زير پا له نکند مسيرش را تغيير داد..

.فرشته لبخند زد و تار عنکبوتی از آسمان پايين آمد و با خود مرد را به سوی بهشت برد... عده ای از جهنمی ها نيز از فرصت استفاده کرده و از تار بالا آمدند... اما مرد آنها را به پايين هل داد  تا مبادا  تار پاره شود و اين فرصت استثنايی از دست برود. اما در اين لحظه به يکباره تار پاره شد و مرد دوباره به جهنم سقوط کرد.

 

فرشته آهی کشيد و گفت:                                                                                            

 افسوس! تنها به فکر خود بودن ، همان يک کار خوبی را که باعث نجات تو بود، ضايع کرد

حالا بياييد تو همين زمين خودمان ببينيم كه ماها جزو كدام دسته ايم؟

 _آيا جزو كسايي هستيم كه وقتي مي بينيم كه ديگران به كمك نياز دارند  بي تفاوت از كنارشون مي گذريم يا فقط به كشيدن آهي كفايت مي كنيم و مي گوييم كه كاش مي تونستم كمكش كنم و اين طوري وجدان خودمونو راحت مي كنيم ودر عمل كاري نمي كنيم.

_ يا مانند كسايي هستيم كه بي تفاوت نيستند و كاري هر چند كوچك و قدمي هر چند ناچيز براي كمك به فرد ي كه نياز به كمك و يا شايد همدلي داره ،برمي دارند؟

_يا مثل مرد قصه مان فقط وفقط به موقعيت خودمان فكر مي كنيم و ديگران برايمان ارزش ندارند وسعي مي كنيم كه خودمان را در زندگي بالا بكشيم حتي به بهاي زير پا گذاشتن حقوق ديگران؟

 باور کن خیلی حرف است ! وفادار دست هایی باشی که حتی یک بار لمسشان نکرده ای ...

 باران بهانه بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی! کاش نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می آمد ...

 بعضی اتفاق های خوب ، اونقدر دیر اتفاق می افتن ، که باید رو به آسمان کرد و گفت :وقتش گذشت    ، مال خودت ...!حرف ....! بعضی حرف ها رو، هر چقدر هم بقیه بگن تا خودت تجربه نکنی و به غلط کردن نیفتی باور نمی کنی ...!

 فراموش مکن تا باران نباشد ، رنگین کمان نیست ،تا تلخی نباشد شیرینی نیست و گاهی همین دشواری هاست که از ما انسانی نیرومندتر و شایسته تر می سازد ، خواهی دید ، آری ! خورشید بار دیگر با درخشیدن آغاز می کند .

 هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته می شود ، دری دیگر باز می شود ، ولی ما اغلب چنان به در بسته چشم میدوزیم که درهای باز را نمیبینیم

 مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود  ...

مرد سالخورده ای از آنجا می گذشت او را دید و متوجه حال پریشانش شد و کنارش نشست

مرد جوان بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام و همه چیز در زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟

مرد سالخورده برگی از درختی کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت : به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آب می سپارد وبا آن می رود سپس سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آب کنار بقیه ی سنگ ها قرار گرفت ...

مرد سالخورده گفت: این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد اما امواجی را روی آب ایجاد کرد و بر جریان آب تاثیر گذاشت حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را ؟!

مرد جوان مات و متحیر به او نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نیست او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم !

مرد سالخورده لبخندی زد و گفت : پس حال که خودت انتخاب کردی چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی ...آرام و قرار خود را از دست مده در عوض از تاثیری که بر جریان زندگی داری خشنود باش...

مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و از مرد سالخورده پرسید: شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟

پیرمردلبخندی زد و گفت: من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم من آرامش برگ را می پسندم ولی می دانم که خدایی هست که هم به سنگ توانایی ایستادگی را داده است و هم به برگ توانایی همراه شدن با افت و خیزهای سرنوشت ...

 

برگ یا سنگ بودن : انتخاب با خود شماست

 

 داستان در مورد يک کوهنورد است که می خواست از بلندترين کوه ها بالا برود او پس از سالها آماده سازی ماجراجويی خود را آغاز کرد.

شب بلندی های کوه را تماماً در بر گرفت و مرد هيچ چيز را نمی ديد همه چیز سياه بود همان طور که از کوه بالا می رفت چند قدم مانده به قله کوه پايش ليز خورد و در حالی که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت شد. در حال سقوط فقط لکه های سياهی را در مقابل چشمانش می ديد. اکنون فکر می کرد مرگ چه قدر به او نزديک است نا گهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد. بدنش ميان آسمان و زمين معلق بود و فقط طناب او را نگه داشته بود و در اين لحظه سکوت.


برايش چاره ای نماند جز آنکه فرياد بکشد: "خدايا کمکم کن "

نا گهان صدای پر طنينی که از آسمان شنيده می شد جواب داد: از من چه می خواهی؟

ـــــای خدا نجاتم بده!

ــــواقعا باور داری که من می توانم تو را نجات دهم؟

ــــالبته که باور دارم

ــــاگر باور داری طنابی را که به کمرت بسته است پاره کن .

يک لحظه سکوت... و مرد تصميم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد.

گروه نجات می گويند که روز بعد يک کوهنورد يخ زده را مرده پيدا کردند بدنش از يک طناب آويزان بود و با دست هايش محکم طناب را گرفته بود.... و او فقط يک متر از زمين فاصله داشت

....
و ما؟
چقدر به طنابمان وابسته ايم؟
آيا حاضريم آن را رها كنيم؟
در مورد خداوند يك چيز را نبايد فراموش كرد:هرگز نگوئيم كه او ما را فراموش كرده و يا تنها گذاشته.هرگز فكر نكنيم كه او مراقب ما نيست.به ياد داشته باشيم كه او همواره به ياد ماست.

 »نمی خواهم دل ابریشمی را 

نمی خواهم جهان بی غمی را 
نمی خواهم که دل با ساده لوحی 
بخندد یا بگرید کودکانه .
چو بیند کرم شب تابی بگوید : 
»چراغ است این که می سوزد شبانه 
و از نور دروغینی شود شاد .

  مي خواهم  بگويم ......

  فقر  همه جا سر ميكشد .......

  فقر ، گرسنگي نيست .....

  فقر ، عرياني  هم  نيست ......

  فقر ،  گاهي زير شمش هاي طلا خود را پنهان ميكند .........

  فقر ، چيزي را  " نداشتن " است ، ولي  ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست  .......

  فقر ، ذهن ها را مبتلا ميكند .....

 فقر  ،  همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ......

 فقر ،  تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ......

 فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند .....

 فقر ، چسباندن آدامس روی صندلی است....

 فقر ، روشن کردن سیگار  در مکان عمومی هست....

 فقر ، انداختن زباله پای سطل آشغال خالی است.....

 فقر ، بلند کردن صدای ضبط ماشین است.....

 فقر ،  بی توجهی به حقوق دیگران است .....

 فقر ، سنجش شخصیت آدمها بر اساس مدل گوشی موبایل است....

 فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود .....

 فقر ،  همه جا سر ميكشد ........

                    فقر ، شب را  " بي غذا  "  سر كردن نيست ...

 

                  فقر ، روز را  " بي انديشه"   سر كردن است ...

 صفر باش همان دایره ساده و خالی که با حضورش روبه روی هر عددی آن را تا ده ها و صد ها برابر افزایش میبخشد

 از همه ی داشته هایت که به آن می بالی خدا را جدا کن ببین چه داری! به همه ی کمبودهایت که از آن می نالی خدا را اضافه کن ببین چه کم داری!

همسر پادشاه دیوانه ی عاقلی را دید، که با کودکان بازی می کرد و با انگشت بر زمین خط می کشید .پرسید :چه می کنی؟ گفت :خانه می سازم. پرسید :این خانه را می فروشی ؟ گفت:می فروشم. پرسید:قیمت آن چقدر است ؟دیوانه مبلغی را گفت . همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند . دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد .شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده ، به خانه ای رسید .خواست داخل شود اما او را راه نداده اند و گفتند این خانه برای همسر توست .روز بعد ، پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید .همسرش قصه ی آن دیوانه را تعریف کرد .پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی میکند و خانه میسازد .گفت :این خانه را می فروشی ؟ دیوانه گفت : می فروشم .پادشاه پرسید :بهایش چه مقدار است ؟ دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود .پادشاه گفت : به همسرم به قیمت نا چیزی فروخته ای . دیوانه خندید و گفت :همسرت ندیده خرید و تو دیده می خری .میان این دو ، فرق بسیار است...دوست من !خوبی و نیکی که تردید ندارد ! حقیقتی را که دلت به آن گواهی می دهد بپذیر هر چند به چشم ندیده باشی ! گاهی حقایق آنقدر بزرگند و زیبا که در محدوده ی تنگ چشمان ما نمی گنجند .

 1-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت کن تا با چشم هايت.( ضرب المثل آلماني)

2- مردي که به خاطر " پول " زن مي گيرد، به نوکري مي رود. ( ضرب المثل فرانسوي )

3- لياقت داماد ، به قدرت بازوي اوست . ( ضرب المثل چيني )

4- زني سعادتمند است که مطيع " شوهر"  باشد. ( ضرب المثل يوناني )

5- زن عاقل با داماد " بي پول " خوب مي سازد. ( ضرب المثل انگليسي )

6- زن مطيع فرمانرواي قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگليسي )

7- زن و شوهر اگر يکديگر را بخواهند در کلبه ي خرابه هم زندگي مي کنند. ( ضرب المثل آلماني )

8- داماد زشت و با شخصيت به از داماد خوش صورت و بي لياقت . ( ضرب المثل لهستاني )

9- دختر عاقل ، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح مي دهد. ( ضرب المثل ايتاليايي)

10-داماد که نشدي از يک شب شادماني و عمري بداخلاقي محروم گشته اي .( ضرب المثل فرانسوي )

11- دو نوع زن وجود دارد؛ با يکي ثروتمند مي شوي و با ديگري فقير. ( ضرب المثل ايتاليايي )

 12- در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق کن . ( ضرب المثل آذربايجاني )

 

13- برا ي يافتن زن مي ارزد که يک کفش بيشتر پاره کني . ( ضرب المثل چيني )

 

14- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب کن . ( ضرب المثل چيني )

 

15- اگر خواستي اختيار شوهرت را در دست بگيري اختيار شکمش را در دست بگير. ( ضرب المثل اسپانيايي)

 

16- اگر زني خواست که تو به خاطر پول همسرش شوي با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکي )

 

17- ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب مي شود. (ماري آمپر) 

 

18- ازدواج مثل يک هندوانه است که گاهي خوب مي شود و گاهي هم بسيار بد. ( ضرب المثل اسپانيايي )

 

19- ازدواج ، زودش اشتباهي بزرگ و ديرش اشتباه بزرگتري است . ( ضرب المثل فرانسوي )

 

20- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشيماني است . ( سقراط )

 

21- ازدواج مثل اجراي يک نقشه جنگي است که اگر در آن فقط يک اشتباه صورت بگيرد جبرانش غير ممکن خواهد بود. ( بورنز )

 

22- ازدواجي که به خاطر پول صورت گيرد، براي پول هم از بين مي رود. ( رولاند )

 

23- ازدواج هميشه به عشق پايان داده است . ( ناپلئون )

 

۲۵) انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک)

 

۲۶) با زنی ازدواج کنید که اگر ” مرد ” بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون)

 

۲۷) با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

 

۲۸) برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید ” کر ” باشد و زن ” لال ” . ( سروانتس)

 

۲۸ ) عاقلانه ازدواج کن ، تا عاشقانه زندگی کنی

 

 29) ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ ” شجاعت ” می خواهد. ( کریستین )

 

۳۰) تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز)

 

۳۱) پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )

 

۳۲) خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک )

 

۳۳) تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد)

 

۳۴) ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو ” زنده ” می شوند و اگر ” بد ” شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی)

 

۳۵) ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! ( تن )

 

۳۶) شوهر ” مغز” خانه است و زن ” قلب ” آن . ( سیریوس)

 

۳۷) عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق . ( بالزاک)

 

۳۸) قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

 

۳۹) مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر)

 

۴۰) با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس)

 

۴۱) خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور)

 

۴۲) ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

 

۴۳) قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی)

 

۴۴) مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)

 

۴۵) من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی)

 

۴۶) هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر)

 

۴۷) هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون(

 

۴۸) زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد)

 

۴۹) اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

 

۵۰) وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی)

 

۵۱) هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 

۵۲) با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )

 

۵۳) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )

 

۵۴) دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی)

 

۵۵) ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )

 

۵۶) زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )

 

۵۷) ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )

 

۵۸) ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

۵٩) تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر کنی. ( شارل بودلر )

 

 

 

 

 

. ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ:          ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺗﻮ 3 ﭘﻨﺪ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﺮﻭﺍ ﺷﻮﯼ.          اول ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻏﺬﺍﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍﺑﺨﻮﺭﯼ!          دوم ﺩﺭﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﺴﺘﺮ ﻭ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ!          سوم اینکه ﺩﺭﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺧﻬﺎ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ!          ﭘﺴﺮش ﮔﻔﺖ ﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﻣﺎ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺴﯿﺎﺭﻓﻘﯿﺮ          ﻫﺴﺘﯿﻢ          ﭼﻄﻮﺭﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ؟          ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:          ﺍﮔﺮ ﮐﻤﯽ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ          ﻫﺮﻏﺬﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ ﻃﻌﻢ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻏﺬﺍﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ          ﻣﯽ ﺩﻫﺪ.          ﺍﮔﺮﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺎﺭﮐﻨﯽ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺩﯾﺮﺗﺮﺑﺨﻮﺍﺑﯽ          ﺩﺭ ﻫﺮﺟﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ          ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ.          ﻭ ﺍﮔﺮﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺩﺭﻗﻠﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﯼ          ﮔﯿﺮﯼ          ﺁنﮔﺎﻩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎﻝ توست....

خدا رو شکر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم . اين يعني من هنوز زنده ام .

 

خدا روشکر که گاهی بیمار می شوم. این یعنی بیاد میاورم که اغلب اوقات سالم هستم.

 

 

 

خدا را شكر كه خريد هداياي سال نو جيبم را خالي مي كند . اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم .

 

 

خدا را شكر كه سرو صداي همسايه ها را مي شنوم . اين يعني من توانائي شنيدن دارم .

 

خدا را شكر كه اين همه شستني و اتو كردني دارم . اين يعني من لباس براي پوشيدن دارم .

 

 

خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند . اين يعني غذاي كافي

براي خوردن دارم .

 

 

 

خدا را شكر كه در پايان روز از خستگي از پا مي افتم . اين يعني توان سخت كار كردن را دارم .

 

خدای مهربان شكرت که...

 

 

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش

اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش.

اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش .

آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش .

اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش .

نیکی های درونت را فراموش می کنند،ولی نیکوکار باش .

بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد،

 

ودر نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند” است نه میان تو و مردم .

 

دکتر علی شریعتی

ﻣﺮﺩﯼ ﺻﺒﺢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﯾﺪ ﺗﺒﺮﺵ ﻧﺎ ﭘﺪﯾﺪ ﺷﺪﻩ ﺷﮏ ﮐﺮﺩ
ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ
ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ . ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﺩﺯﺩﯼ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﺩ ،ﻣﺚ
ﯾﻪ ﺩﺯﺩ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻭﺩ، ﻣﺚ ﺩﺯﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﻭ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻨﺪ ،
ﭘﭻ ﭘﭻ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﻣﺮﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺷﮑﺶ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﻨﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ، ﺗﺒﺮﺵ ﺭﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ . ﺯﻧﺶ ﺁﻥ ﺭﻭ ﺟﺎﺑﺠﺎ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺭﻭ ﺯﯾﺮ
ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﻣﺚ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﺷﺮﯾﻒ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ، ﺣﺮﻑ ﻣﯽ
ﺯﻧﺪ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ !
ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﯽ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ !

یوسف مى دانست تمام درها بسته هستند اما بخاطر خدا، حتي به سوي درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش بازشد...
"اگر تمام درهای دنیا هم برويت بسته شدند به سوی درهای بسته بدو چون خدای تو و یوسف یکیست"...!