به خدا مي سپارمت

 دستهایم انقدر بزرگ نیست که چرخ دنیارا به کامت بچرخانم ولی خدایی دارم که برهمه چیز تواناست تورا درسال جدید باهمه خوبی هایت به او میسپارم.

 كمترين آرزويم اين است: هرگز با چشمان مهربانت ، نامهرباني روزگار را نبيني

بالاترين خواسته ام برايت اينست:
حاجت دلت با حكمت خدا يكي باشد...
زندگي ساختني است نه گذراندني،بمان براي ساختن،نسازبراي ماندن
فاصله بين مشكل وحل ان يك زانو زدن است، امانه دربرابرمشكل ،بلكه دربرابرخدا.
هيچ چيز تورا ناراحت نکند،فقط شاديها تورا احاطه کند،دوستانت عاشقت باشند،لطف خدا باتوباشد،
اينها آرزوهاي من براي تو در آخرین روزهای 92.وشادترین روزها در 93برات آرزومندم*

 یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم ، حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند .

یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آنگونه که هستند ، نه آنگونه که می خواهم باشند .
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه ی نگاه دیگران ننگرم که من اگر با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد . یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم ، چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد .

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد. آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم

 7سين برات آماده كردم:

اونو تو سفره دلت ميزارم
 
1- سايه خدا بر سرت
2- سلامتی بر پیکرت
3- سرسبزی در خانه ات
4- سخاوت خدا در مالت
5- سرنوشت نيكو درعمرت
6- سبد سنبل در دستت
7- سيب خنده رو لبات 
 
خرم و شاد باشین پیشاپیش سال نو بر همتون مبارک

 خار خندید و به گل گفت سلام

و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد،گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید
گل صميمانه به او گفت سلام...
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی
عشق
اسارت
قهر و آشتی هم بی معنا بود..

 ﺟﻤﻼﺕ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺎﻣﻞ *

** * * * * * * * * * * * * * * * * * * **
*ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ﺍﻣﺎﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ
ﺍﺯ ﺧﯿﺲ
ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ
ﻣﯿﮑﻨﺪ ***.**
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﺍﻧﺴــﺎﻧﻬﺎﻯ ﺑــﺰﺭﮒ ،ﺩﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻧـــﺪ ؛ ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻰ ﮐﺸـــﺪ ﻭ
ﭘﻨﻬـﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﺷﮑـﺎﺭ ﺍﺳﺖ *.
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
*ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺁﻫﻮ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻫﻮﻫﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . ﭼﻮﻥ
ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ
ﻣﯽ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ . ﭘﺲ: ” ﻫﺪﻑ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ *“
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺗﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﺗﻌﻠﻖ ﺩﺍﺭﻧﺪ،
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺗﺎﻥ *!
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩﺍﻥ ﻗﺮﻥ ۲۱ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ ،
ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ
ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻬﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺑﺮﯾﺰﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﻧﺪ
**…** *
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﻧﻌﺮﻩ ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﺮﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ
ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ *.
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺥ ﺩﻧﯿﺎ
ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﻬﺎ
ﻧﻤﯽ ﭼﺮﺧﺪ *
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
*ﯾﮏ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺷﻤﻊ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ
ﺍﺯ ﻧﻮﺭﺵ ﮐﺎﺳﺘﻪ
ﻧﺸﻮﺩ *.
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﻣﺸﮑﻞ ﻓﮑﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ . *. .
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
*ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻮﺩ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻻﺍﻗﻞ
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ
ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﯿﺪ ***.**
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
*ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﻮﺩﻭﻃﻮﻻﻧﯽ
ﺗﺮﯾﻦ ﺳﻔﺮﻫﺎ ﺑﺎ
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺪﻡ . *
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺪﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺷﺪﻧﺪ ، ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﻓﻮﻟﺘﺎﻥ ﺩﺭ
ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ
. . . *
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻋﮑﺲ ﻫﺎ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺰﺭﮔﺸﻮﻥ ﮐﻨﯽ ، ﮐﯿﻔﯿﺘﺸﻮﻥ
ﻣﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ *!
** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* ﭼﺎﺭﻟﯽ ﭼﺎﭘﻠﯿﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ: ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻓﻘﺮ ﺑﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﺷﻬﺮﺕ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﻭ ﺩﺭ
ﮐﻬﻨﺴﺎﻟﯽ
ﺍﻣﻮﺧﺘﻢ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺷﯿﺎﻧﻪ ﻧﻪ! ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﺧﺮﯾﺪ ﻭﻟﯽﺧﻮﺍﺏ نه...

صبح چه زیباست زمانی که منتظر دعای زیبایی از مهربانترین دوستانت هستی، خدایا دوستانم را توفیق بده وآنها را در زندگیشان حفظ کن وبرای آنها دررزق وذریه شان برکت بنداز وسلامتی بدن به آنها بده وبه آنها صبحی با امید وخوشبینی وانشراح صدر بده وهر غم واندوهي را از آنها دور كن وكارهايشان را با نور وروشنايي آسان كن 

صبحتون پر از خوشبختی

 . از دختــــر جوانى پرسیدند: 

از چه نوع آرایشى استفاده مى كنى؟
گفت اینها رو به كار مى برم:
ﺑراى لبانم.........رﺍﺳﺘــــــگویى
براى صدایم..........ذكــــــر الله
براى چشمانم.........ﭼـــــــشم پوشـــــى از حرامـــات
ﺑراى ﺩﺳﺘانم.......كـــــمك و یارى به مستمندان
براى پاهایم............ایــــــــستادن براى نماز
براى قامتم...........ســــجده بردن براى الله
براى قلبم............حــــب الله
به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت!
با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت!
از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت!
قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت!
خدایی ما کجاییم؟؟؟؟
آروم بگو
(خدایا من عاشق توام و به تو نیاز دارم.به قلب من بیا)

 درهیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت درحالیکه گویی ایستاده بودم و چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مويم شد در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود . 

دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه ، نمی شود ،
به همین سادگی ،
کاش نه می دویدم ،
و نه غصه می خوردم؛
فقط او را می خواندم"اياک نعبد و اياک نستعين"

 ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ

ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﭘﯿﻠﻪ ﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ !
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﻧﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ !
ﭘﯿﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﺸﺎ،
ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻥ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ...
ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺳﭙﻬﺮﯼ

 گاهی بايد نبخشيد كسی را كه تو بارها او را بخشيدی و نفهميد تا اين بار در آرزوی بخشش تو باشد. گاهی نبايد صبر كرد بايد رها كردو رفت تا بداند كه اگر ماندی رفتن بلد بوده ای ! گاهی بر سر كارهای كه برای ديگران انجام می دهی بايد منت گذاشت تا آن را كم اهميت ندانند. گاهی بايد بد بود برای كسی كه فرق خوب بودنت را نمی داند .

 در مدرسه زندگی در کلاس دنیا ، سر زنگ املا ، یادمان باشد برای محبت تشدید بگذاریم تا نیم نمره از محبت ها کم نشود

 به بعضی ها انقدربها میدی که یه روز خودت هم دیگه نمیتونی بخریش.
همیشه یادمون باشه نگفته ها رو میتونیم بگیم، اما.. گفته ها رو نمیتونیم پس بگیریم..

 وقتی که پشتت به خدا گرم است...

تمام هراس های دنیا خنده دار است...
وقتی به یکی زیادی تو زندگیت اهمیت بدی؛ اهمیتتو تو زندگیش از دست میدی… به همین راحتی …
آدم ها مثل عکس ها می مانند: زیاد بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین!
ادم مغرورمث كسيه ك بالاي كوه وايستاده وهمه رو كوچیک میبینه غافل از اینکه آدما هم از این پایین اونو کوچیک میبینن.
آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست
دلت را به هر کسی "نسپار " این روزها مردم از " سپرده " بهره می خواهند!!!

 لبخند زدن خیلی راحت تره تا بخوای به همه توضیح بدی چرا حالت خوب نیست.

وقتی کسی نیست که به دادت برسه ، داد نزن ! 
 شاید از سکوتت بفهمند که چقدر درد و غم تو وجودته

 بزرگترین آزمون ایمان زمانی است که آنچه که میخواهید را بدست نمی آورید، با این حال قادرید بگویی :خدایا شکرت...!!!

 نه بهار با هیچ اردیبهشتی ،

نه تابستان با هیچ شهریوری ،
و نه پاييز با هيچ مهري ،
به اندازه ي زمستان به مذاقمان خوش نمي آيد !
چون زمستان اسفندي دارد که تمام بدي هاى يک سال را با خانه تکاني دووود ميکند . . .
آخرين ماهِ سال بر روزگارت خوش

 اگر با تو بد هستند...تو خوب باش و مهربانی کن...بگذار هرچه میخواهند با تو بد باشند...اما یادت نرود که قلب تو مهربانی را آموخته...پس خوب باش و مهربان...زیباییه دنیایت به مهربانیه توست...مهربان بمان و بیاموز...همین...

تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم، نه خوشی ها را
زیرا خوشی آن است که تو می خواهی
و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد...
آسمانی باشید

 〰〰〰〰〰〰

 ١٠٠پند حکیمانه لقمان . . .
 
/۱/فرزندم هیچ کس و هیچ چیز را با خدا شریک مکن.
 
/۲/ با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش.
 
/۳/ بدان که هیچ چیز از خدا پنهان نمی ماند.
 
/۴/ نماز را آنگونه که شایسته است بپادار.
 
/۵/ اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن.
 
/۶/از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش.
 
/۷/از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش.
 
/۸/ با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن.
 
/۹/ در مقابل پیش آمدها شکیبا باش.
 
/۱۰/بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو.
 
/۱۱/ از طریق اسماء و صفات خداوند را بخوبی بشناس.
 
/۱۲/ به آنچه دیگران را اندرز میدهی خود بیشتر عمل کن.
 
/۱۳/سخن به اندازه بگو.
 
/۱۴/ حق دیگران را به خوبی ادا کن.
 
/۱۵/ راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار.
 
/۱۶/ به هنگام سختی دوست را آزمایش کن.
 
/۱۷/ با سود و زیان دوست را امتحان کن.
 
/۱۸/ با بدان و جاهلان همنشینی مکن.
 
/۱۹/ با اندیشمندان و عالمان همراه باش.
 
/۲۰/ در کسب و کار نیک جدی باش.
 
/۲۱/ بر کوته فکران و ضعیف عنصران اعتماد مکن.
 
/۲۲/ با عاقلان ایماندار مدام مشورت کن.
 
/۲۳/ سخن سنجیده همراه با دلیل را بیان کن.
 
/۲۴/ روزهای جوانی را غنیمت بدان.
 
/۲۵/ هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش.
 
/۲۶/ یاران و آشنایان را احترام کن.
 
/۲۷/ با دوستان و دشمن،خوش اخلاق باش.
 
/۲۸/ وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار.
 
/۲۹/ معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار.
 
/۳۰/ کمتر از در آمدی که داری خرج کن.
 
/۳۱/ در همه امور میانه رو باش.
 
/۳۲/ گذشت و جوانمردی را پیشه کن.
 
/۳۳/ هرچه که می توانی با مهمان مهربان باش.
 
/۳۴/ در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار.
 
/۳۵/ بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن.
 
/۳۶/ هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن.
 
/۳۷/ سوارکاری و تیراندازی و...را فراگیر.
 
/۳۸/ فرزندانت را دانش و دیندار بیاموز.
 
/۳۹/ در هرکاری از دست و پای راست آغاز کن.
 
/۴۰/ با هرکس به اندازه درک او سخن بگو.
 
/۴۱/ به هنگام سخن متین و آرام باش.
 
/۴۲/ به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده.
 
/۴۳/ آنچه را که برای خود نمی پسندی  برای دیگران مپسند.
 
/۴۴/ هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده.
 
/۴۵/نا آموخته استادی مکن.
 
/۴۶/ با ضعیفان و کودکان سر خود را در میان نگذار.
 
/۴۷/ چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش.
 
/۴۸/ هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده.
 
/۴۹/ کار ناکرده را کرده خود مدان.
 
/۵۰/ کار امروز را به فردا مینداز.
 
/۵۱/ با بزرگتر از خود مزاح مکن.
 
/۵۲/ با بزرگان سخن طولانی مگو.
 
/۵۳/ کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند.
 
/۵۴/ محتاجان را از مال خود محروم مگردان.
 
/۵۵/ دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن.
 
/۵۶/ کار خوب دیگران را کار خود نشان مده.
 
/۵۷/ مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده.
 
/۵۸/ با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن.
 
/۵۹/ هیچگاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن.
 
/۶۰/ خودخواه و متکبر مباش.
 
/۶۱/ در حضور ایستادگان منشین.
 
/۶۲/ در حضور دیگران دندان پاک مکن.
 
/۶۳/ با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن.
 
/۶۴/ به هنگام خمیازه دست بر دهان خویش بگذار.
 
/۶۵/ حالت خستگی را  در حضور دیگران ظاهر مکن.
 
/۶۶/ در مجالس انگشت در بینی مینداز.
 
/۶۷/ کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن.
 
/۶۸/ هیچکس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن.
 
/۶۹/ با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو.
 
/۷۰/ سخن گفته شده را تکرار مکن.
 
/۷۱/ از شوخی و مزاح خود کمتر بکن.
 
/۷۲/ از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن.
 
/۷۳/ از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن.
 
/۷۴/ از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن.
 
/۷۵/ حرمت هرکس را در حد خود نگه دار.
 
/۷۶/ در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن.
 
/۷۷/ از مردگان به نیکی یاد کن.
 
/۷۸/ از خصومت و جنگ افزونی جدا پرهیز کن.
 
/۷۹/ با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن.
 
/۸۰/ نان خود را بر سفره دیگران مخور.
 
/۸۱/ در هیچ کاری شتاب مکن.
 
/۸۲/ برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور.
 
/۸۳/ به هنگام خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو.
 
/۸۴/ از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار.
 
/۸۵/ در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر.
 
/۸۶/ سخن و کلام دیگران را قطع مکن.
 
/۸۷/ به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود نگاه مکن.
 
/۸۸/ در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر.
 
/۸۹/ مهمان را به هیچ کاری دستور مده.
 
/۹۰/ با دیوانه و مست سخن مگو.
 
/۹۱/ برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز.
 
/۹۲/ در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن.
 
/۹۳/ در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن.
 
/۹۴/ ادب و تواضع را هیچگاه فراموش مکن.
 
/۹۵/ با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش.
 
/۹۶/ بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش.
 
/۹۷/ خدمتکاری بزرگان و همکاری مستمندان را فراموش مکن.
 
/۹۸/ با بزرگان باادب و با کودکان مهربان باش.
 
/۹۹/ با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش.ظ
 
/۱۰۰/ در مال و مقام ديگران طمع نداشته باش.

 آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست

 هرگز از تلاش براي بدست آوردن آنچه که در طلبش هستيد دست نکشيد، صبر کردن سخت است، اما حسرت مشکلتر

 خوشبختی از آن کسی است که در فضای شکرگزاری زندگی کند چه دنیا به کامش باشد و چه نباشد چه آن زمان که می دود و نمیرسد و چه آن زمان که گامی برنداشته خود را در مقصد می بیند چرا که خوشبختی چیزی جز آرامش نیست و هر کس که این موهبت الهی را دارد خوشبخت است

پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب برمی خواست وتا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود

 
هم زمان با طلوع خورشید از نرده ها بالا می رفت تا کمی استراحت کند در دور دست ها خانه ای با پنجرهایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود .
با خود می گفت : اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خانه حتما بسیار عالی خواهد بود .
 
بالاخره یک روز به آنجا می روم و از نزدیک آن را می بینم.
 
یک روز پدر به پسرش گفت به جای او کارها را انجام می دهد و او می تواند در خانه بماند .
 
پسر هم که فرصت را مناسب دید غذایی برداشت و به طرف آن خانه و پنجره های طلایی رهسپار شد .
 
راه بسیار طولانی تر از آن بود که تصورش را می کرد .
 
بعد از ظهر بود که به آن جا رسید و با نزدیک شدن به خانه متوجه شد که از پنجره های طلایی خبری نیست و در عوض خانه ای رنگ و رو رفته و با نرده های شکسته دید .
 
به سمت در قدیمی رفت و آن را به صدا در آورد .
 
پسر بچه ای هم سن خودش در را گشود . سوال کرد که آیا او خانه پنجره طلایی را دیده است یا خیر ؟
 
پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت ایوان برد . در حالی که آنجا می نشستند نگاهی به عقب انداختند و در انتهای همان مسیری که طی کرده بود و هم زمان با غروب آفتاب , خانه خودشان را دید که با پنجره های طلایی می درخشید.
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم 
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
"خانه دوست کجاست؟ "
 
 
 
 

 انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند          ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ،          تو را فرو بریزند ...!          تا تو را انکار کنند ...!          تا از رویت رد شوند ...!          مراقب باش !          دست روزگار هلت میدهد ؛          ولی قرار نیست تو بیفتی ،          اگر بی تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی ، اوج می گیری ...          به همین سادگی ...          تــعــهــد به سند ازدواج نیست !          تــعــهــد به رینگ انگشت دست چپ نیست !          تــعــهــد یه حسّیه توی قلب آدمها ...          تو خوب باش ، حتی اگر آدم های اطرافت خوب نیستند ،          تو خوب باش ، حتی اگر همه از خوبی هایت سو استفاده کردند ،          تو خوب باش ، حتی اگر جواب خوبی هایت را با بدی دادند ،          تو خوب باش ، همین خوب ها هستند که زمین را برای زندگی زیبا می کنند ...          زندگی رقص واژگان است ؛          یکی به جرم تفاوت ، تنهاست ...          یکی به جرم تنهایی ، متفاوت ...

 جوانی بادوچرخه اش  باپیرزنی برخوردکرد

وبه جای اینکه ازاوعذرخواهی کندوکمکش کندتاازجایش بلندشود،شروع به خندیدن ومسخره کردن اونمود؛
 
سپس راهش راکشیدورفت؛پیرزن صدایش زدوگفت:چیزی از تو افتاده است.
 
جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجونمود؛پیرزن به اوگفت:زیادنگرد؛
مروت ومردانگی ات به زمین افتادوهرگزآنرانخواهی یافت؛؛
 
☝ زندگی اگر خالی ازادب واحساس واحترام واخلاق  باشد،هیچ ارزشی ندارد؛