غروب دل انگیز

اینکه خودتان را دوست بدارید ، از خودتان مراقبت کنید و خوشبختی تان را یک اولویت بدانید خودخواهی نیست بلکه یک ضرورت است. 

آرامش

 باید آرام رفت ، آنقدر آرام که حتی ... 

روزی دلش برای صدای قدمهایت تنگ شود .

آنقدر آرام که از این آرامشت دق کند ، این سزای کسی است که قدرت را نمی داند .

 لا به لای گل سرخ در میان کوچه سبز خیال شادیت حس قشنگیست که من می طلبم....

 ✔شاخ نیستیم...

ولی با همین سن ِ کَمِمون مرجع تقلیدِ خیلیاییم...!
✔صدامو داری؟
خوش بحالت!
خیلیا فقط حسرتشو دارن...!!!
✔ﺑﻌﻀﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﺎ ﺧﯿﻠﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻡ
ﺧﯿﻠﯿﯿﺎﺍﺍﺍﺍﺍﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯿﺎﺍﺍﺍﺍﻡ
ﻗﺸﻨﮕﯿﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻣﻮ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺎم...!
✔ﺑﻌﺪ ﻣَﺮﮔَﻢ!!!
ﺟِﻨﺎﺯَﻡُ ﺑﺴﻮﺯُﻧﯿﻦ!!!
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ!!!
ﺣَﺴﺮﺕ ﺳَﺮِﺧﺎﮐ ﺍﻭﻣَﺪﻧَﻢ ﺑﻪِ ﺩِﻝِ
ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺑﻤﻮﻧﻪ...
✔ماهیچ نیستیم اینم لطف خداست! ولی همین هیچی ارزوی خیلیاست...!

 کسی نزد ملا رفت و به او گفت: موی سرم درد می کند دارویی بده تا خوب شوم.

ملا از او پرسید:امروز چه خوردی؟ مرد گفت: نان و یخ؟!
ملا گفت : برو بمیر که نه غذایت به آدمیزاد می ماند نه دردت!؟

 چه عاشقانه مى بوسم پیشانى ات را

عشق اگر واقعى باشد لذت بوسیدن پیشانى کمتر از بوسیدن لبها نیست ¡!

 توی آسانسور وایساده بودم یه دختری هم سوار شد

اول ساکت بود بعد گفت: چطوری؟ گفتم: الحمدلله
یه نگاهی به من کرد و هندزفری شو جابجا کرد!
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه! هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبیم درآوردم ادامه دادم: الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله

 كجا باید رفت؟.....

ز كه باید پرسید؟!!!
واژه عشق و پرستیدن چیست؟
جان اگر هست چرا در من نیست؟
من كه خود می دانم ..
راه من راه فناست
قصه عشق فقط یك رویاست....
اه ای راه سكوت...
اه ای ظلمت شب....
من همان گمشده ی این خاکم
به خدا عاشق قلبی پاكم

 مهم نیست که فردا چی می شه؟

مهم اینه که امروز...
دوستت دارم!
مهم نیست فردا کجایی؟
مهم اینه هر جا باشی ...
دوستت دارم!
مهم نیست قسمت چیه؟
مهم اینه قسمت شد...
دوستت داشته باشم!

 سه تا لاکپشت شیرازی تصمیم میگیرن برن یه جنگلی تو شمال چیپس بخورن راه میوفتن بعد از هفت سال میرسن شمال در پاکت باز میکنن می بینن ماست یادشون رفته، به دوستشون میگن تو برگرد  بیار!

اونم میگه :خودتون برید!خلاصه سه سال بحث میکنن تا راضی میشه میگه: من برم خداوکیلی نمیخورین؟
دوستاش میگن: نه ناموسا!
بعد لاکپشتِ سوم راه میفته و میره.
هفت سال میگذره نمیاد،چهارده سال میگذره نمیاد، بیست یک سال میگذره نمیاد آخر لاکپشت اولی به دومی میگه:
بیا بخوریم بابا این نیومد.
یهو لاکپشت سومیه از پشت درخت میاد بیرون میاد میگه:
دیدین گفتم کصافطا؟ دیدین گفتم اگه من برم میخورین؟من نمیرم...

 گرگهاهرگزگریه نمیکنن اماگاهی چنانچه عرصه زندگی برانهاتنگ می شود

که برفرازبلندترین نقطه کوه می روندودردناکترین ذوذه هارامیکشند

 ﮔﺮﮔﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺷﻨﮕﻮﻝ ﻣﻨﮕﻮﻝ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻪ

 ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺧﺮﺳﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﻪ :
 ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﺎﺭﻭ ﮐﺸﺘﯽ ﺍﻻﻥ ﺍﯾﻨﺎ 20 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ
 ﺭﻓﺘﻦ
 ﺑﯿﺸﻌﻮﺭ ﮐﺜﺎﻓﺖ ﻭﻟﻤﻮﻥ ﮐﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﺠﺐ ﻏﻠﻄﯽ
 ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺧﺮﯾﺪﯾﻢ
 ﮔﺮﮔﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﻌﻮﺭﯼ ﺑﺮﺍﺕ ﻧﺬﺭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻡ